کتاب های داستانی
محمود دولتآبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولتآباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد.
دولتآبادی، از آغاز مشاغل مختلفی را تجربه کرد، کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج (این کار هنوزهم دردولت آباد و روستاهای دیگر سبزوارتوسط نوجوانان وجوانان انجام میشود )و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت.
دولتآبادی سپس راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر حروفچین چاپخانه، سلمانی کشتارگاه، رکلاماتور برنامههای تأتر، سوفلور کنترلچی سینما، ویزیتور روزنامه کیهان و... را بر عهده گرفت.
يكي از آثار مشهور دولتآبادی «کلیدر» است، رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت، که خود دولتآبادی بارها گفتهاست "دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از کلیدر بکنم. کلیدر از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور میکردهام که بتوانم و شاید بشود گفت. در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.
کلیدر ، یک رمان عظیم روستایی است در ۱۰ جلد و بالغ بر ۳ هزار صفحه که او
بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کردهاست و حجیمترین رمان فارسی به
شمار میرود؛ البته گمان نمیرود که دوباره چنین حادثه ای تکرار شود، با
زبانی فخیم و حماسی و بیش از شصت شخصیت که جملگی تمام و کمال پرداخته
شدهاند.
او در هر فرصتی که بدست می آورد فرار می کند و بدین نحو می خواهد باز خورد این رفتار غیر عادلانه را در خود به نمایش بگذارد.مثلا در منولوگی می گوید:
"......بله این دادستان مسئول تمام بدبختی های من است.این لاشخور قرمز پوش مرا وادار می کند که او را به طرز عجیبی به سزای اعمالش برسانم.بعد از دیولن(اسم مسبب اصلی قتل) و پلیسها نوبت اوست.یک ویلا اجاره خواهم کرد که یک سرداب خیلی گود با دیوارهای ضخیم و سنگین داشته باشد وقتی ویلا را اجاره کردم ،بلافاصله او را خواهم ربود و به زنجیر خواهم کشید و به حلقه هائی که در آن در و دیوار ضخیم کار گذاشته ام خواهم بست....."
در درون هنری شاریر ،انسانی معصوم و نجیب زندگی می کند؛انسانی که برغم اینکه غسل تعمید نشده و مومن به دین مسیح (ع)نیست ولی در هر فرصتی درجاتی از پایبندی خود را به معنویت ابراز می کند.
پاپیون که به مناسبت پروانه ای که در تنش خال کوبی شده به این نام معروف شده،در طی زندگی خشونت آمیز خود فقط یکبار اقدام به قتل می کند.آن هم زمانی که پس از 4 ماه تلاش در پی تهیه قایقی برای فرار از زندان ،نقشه اش توسط خبر چینی لو می رود.
شاید هدف اصلی هنری شاریر از تقریر سرنوشت خود انعکاس بی عدالتی و نا کار آمدی دستگاه قضائی فرانسه و تاثیر وارونهء آن در عدم اصلاح بزهکاران است، اما پیام های دیگری نیز در لایه ها و فراز و
فرودهای این داستان القا می شود ؛نخست آنکه این امید است که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد و بدون این عصاره محرکه انسان فرقی با سنگ و چوب ندارد.یکی دیگر از پیامهای این داستان القاء این نکته است که هیچ کس به طور مطلق خوب خوب یا بد بد نیست.حتی آن دادستان شبیه به کرکس که به خون قهرمان داستان تشنه است،خود پدریست مهربان در خانواده اش که با همسر و دخترش در نهایت عطوفت و ملاطفت رفتار می کند.
هنری بر خلاف زندگی در این محیط خشن ،روحیهء بسیار لطیفی دارد و نمی تواند آزار و کشته شدن افراد را به چشم خود ببیند.دیدن جسد دوستش ماتیو که در آب توسط کوسه ها قطعه قطعه می شود چنان اثر سوئی بر روحیه اش می گذارد که فکر خودکشی به سرش می زند:
"....چقدر وحشتناک بود.جسد تازه داخل آب شده بود و من تصور می کردم که فورا به قعر دریا فرورفته است ولی ناگهان چند کوسه آنرا در روی هوا بلند کردند و حتی قبل از اینکه قایق از آن مسیر فاصله گیرد گونی را قطعه قطعه کردند.از جسد بجز یک دست ،باقی نماند."
صحنه های توصیف هانری از سیاه چال نیز بسیار نفسگیر و جذاب است و فضا را به خوبی برای خواننده ترسیم می کند:
cm و پهنای دو انگشت....."
یکی از نکات قوت این رمان نثر عامیانه و تند و خشن و گاه بی ادبانه آن است که با توجه به روایت داستان از زبان یک متهم اجتناب ناپذیر است.و مترجم مسلط آن هوشنگ حافظی پور به خوبی توانسته است از عهده نقل مضمون و انتقال فضای آن بر آید.
در ضمن فیلمی هم بر اساس این داستان ساخته شده است که یکی از شاهکارهای اقتباس از ادبیات داستانی می باشد و با صحنه پردازی های گیرا و سور رئالیستی و بازیهای تاثیر بر انگیز به خوبی توانسته است از عهده رمان بر اید.
کتاب پاپیون که به شرح تلاشهای هانری شاریر
که به اتهام واهی قتل دستگیر و به حبس ابد با اعمال شاقه در مستعمرات
فرانسه محکوم شده است در عین مضمون جذاب و نفس گیری که دارد و خواننده را
به اتمام این کتاب 537 صفحه ای ترغیب می کند حاوی ویژگی
های دیگریست که پرداخت مفصل آن در این مجال کوتاه میسر نمی شود،اما این
مانع ازین نمی شود که درباره نکات برجستهء این کتاب بحث نشود.
هرچند این داستان شرح زندگی مشقت بار و تلاشهای محکوم به شکست قهرمان این داستان برای فرار از زندان و رسیدن به آزادیست ولی در ورای این لحظات خشن و پرتنش ناگفته هائی از ارزشهای انسانی و بایدها و نباید ها وجود دارد که خواننده بطور غیر مستقیم به ان واقف می شود.
هانری قربانی یک دسیسه شده است و بار سئولیت قتلی را به دوش می کشد که ذمرتکب ان نشده است؛لذا روحی سرخورده و نا آرام دارد که نمی تواند سرنوشتی را که برای او رقم زده اند بپذیرد.
هرچند این داستان شرح زندگی مشقت بار و تلاشهای محکوم به شکست قهرمان این داستان برای فرار از زندان و رسیدن به آزادیست ولی در ورای این لحظات خشن و پرتنش ناگفته هائی از ارزشهای انسانی و بایدها و نباید ها وجود دارد که خواننده بطور غیر مستقیم به ان واقف می شود.
هانری قربانی یک دسیسه شده است و بار سئولیت قتلی را به دوش می کشد که ذمرتکب ان نشده است؛لذا روحی سرخورده و نا آرام دارد که نمی تواند سرنوشتی را که برای او رقم زده اند بپذیرد.
او در هر فرصتی که بدست می آورد فرار می کند و بدین نحو می خواهد باز خورد این رفتار غیر عادلانه را در خود به نمایش بگذارد.مثلا در منولوگی می گوید:
"......بله این دادستان مسئول تمام بدبختی های من است.این لاشخور قرمز پوش مرا وادار می کند که او را به طرز عجیبی به سزای اعمالش برسانم.بعد از دیولن(اسم مسبب اصلی قتل) و پلیسها نوبت اوست.یک ویلا اجاره خواهم کرد که یک سرداب خیلی گود با دیوارهای ضخیم و سنگین داشته باشد وقتی ویلا را اجاره کردم ،بلافاصله او را خواهم ربود و به زنجیر خواهم کشید و به حلقه هائی که در آن در و دیوار ضخیم کار گذاشته ام خواهم بست....."
در درون هنری شاریر ،انسانی معصوم و نجیب زندگی می کند؛انسانی که برغم اینکه غسل تعمید نشده و مومن به دین مسیح (ع)نیست ولی در هر فرصتی درجاتی از پایبندی خود را به معنویت ابراز می کند.
پاپیون که به مناسبت پروانه ای که در تنش خال کوبی شده به این نام معروف شده،در طی زندگی خشونت آمیز خود فقط یکبار اقدام به قتل می کند.آن هم زمانی که پس از 4 ماه تلاش در پی تهیه قایقی برای فرار از زندان ،نقشه اش توسط خبر چینی لو می رود.
شاید هدف اصلی هنری شاریر از تقریر سرنوشت خود انعکاس بی عدالتی و نا کار آمدی دستگاه قضائی فرانسه و تاثیر وارونهء آن در عدم اصلاح بزهکاران است، اما پیام های دیگری نیز در لایه ها و فراز و
فرودهای این داستان القا می شود ؛نخست آنکه این امید است که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد و بدون این عصاره محرکه انسان فرقی با سنگ و چوب ندارد.یکی دیگر از پیامهای این داستان القاء این نکته است که هیچ کس به طور مطلق خوب خوب یا بد بد نیست.حتی آن دادستان شبیه به کرکس که به خون قهرمان داستان تشنه است،خود پدریست مهربان در خانواده اش که با همسر و دخترش در نهایت عطوفت و ملاطفت رفتار می کند.
هنری بر خلاف زندگی در این محیط خشن ،روحیهء بسیار لطیفی دارد و نمی تواند آزار و کشته شدن افراد را به چشم خود ببیند.دیدن جسد دوستش ماتیو که در آب توسط کوسه ها قطعه قطعه می شود چنان اثر سوئی بر روحیه اش می گذارد که فکر خودکشی به سرش می زند:
"....چقدر وحشتناک بود.جسد تازه داخل آب شده بود و من تصور می کردم که فورا به قعر دریا فرورفته است ولی ناگهان چند کوسه آنرا در روی هوا بلند کردند و حتی قبل از اینکه قایق از آن مسیر فاصله گیرد گونی را قطعه قطعه کردند.از جسد بجز یک دست ،باقی نماند."
صحنه های توصیف هانری از سیاه چال نیز بسیار نفسگیر و جذاب است و فضا را به خوبی برای خواننده ترسیم می کند:
cm و پهنای دو انگشت....."
یکی از نکات قوت این رمان نثر عامیانه و تند و خشن و گاه بی ادبانه آن است که با توجه به روایت داستان از زبان یک متهم اجتناب ناپذیر است.و مترجم مسلط آن هوشنگ حافظی پور به خوبی توانسته است از عهده نقل مضمون و انتقال فضای آن بر آید.
در ضمن فیلمی هم بر اساس این داستان ساخته شده است که یکی از شاهکارهای اقتباس از ادبیات داستانی می باشد و با صحنه پردازی های گیرا و سور رئالیستی و بازیهای تاثیر بر انگیز به خوبی توانسته است از عهده رمان بر اید.